عین، مقدم بر ذهن است بر اساس مکتب کنش و کنش 📗

 

در این نگرش، واقعیت عینی اصل است و ذهن، لفظ و کتابت، تجلی‌ها و بیان‌هایی از آن واقعیت‌اند.

 

به بیان دیگر، آنچه در ذهن انسان نقش می‌بندد، انعکاس لایه‌هایی از جهان عینی است؛ و آنچه در زبان و نوشتار می‌آید، ترجمان ذهن است. بنابراین، همه شاخه‌های دانش – از فیزیک و شیمی گرفته تا فلسفه، هنر، و الهیات – در اصل «تفسیری از واقعیت عینی» هستند.

 

از این منظر، دین نیز باید مانند علم، نه زاییده ذهن و قراردادهای فرهنگی، بلکه بازتابی از لایه‌ای عمیق‌تر از واقعیت‌ها باشد. آن لایه، خاستگاه حقایق و سنن ربوبی است که بر واقعیت‌ها تقدم دارند.

 

دین، حکایت‌گر حقیقت‌هاست و علم، بیان‌گر واقعیت‌ها 📚

 

در ادامه تمایز عین و ذهن، می‌توان گفت که علم و دین دو صورت از علم حضرت حق در دو ساحت متفاوت‌اند:

علم، حکایت‌گر علم حضرت حق در واقعیت‌هاست. علم انسانی می‌کوشد با شناخت نظم‌ها، روابط، و قوانین محسوس طبیعت، پرتویی از علم لایتناهی خداوند را در ساحت عالم مشهود دریافت و بیان کند.

دین، حکایت‌گر علم حضرت حق در حقیقت‌هاست. حقیقت‌ها، ساحت‌های معنایی، ارزشی و غایتمند عالم‌اند؛ سنن الهی، ربوبیت، و مقاصدی که هستی برای آن پدید آمده است. دین به این بعد ژرف نظر دارد و با حکمت، هدایت، و شریعت، انسان را به هماهنگی با این حقایق فرا می‌خواند.

 

 

نتیجه گیری 📙

 

بنابراین، در مکتب کنش و واکنش، علم و دین نه متقابل‌اند و نه موازی؛ بلکه دو پرتو از یک خورشید‌اند. هر دو بازتابی از علم حضرت حق‌اند، اما در دو آینه متفاوت: یکی آینه واقع، دیگری آینه حق. شناخت دقیق تمایز و تعامل این دو، ما را به درک ژرف‌تری از هستی، انسان، و ربوبیت می‌رساند.

 

 

برای مطالعه در مورد تشریع و تکوین در مکتب کنش واکنش روی این لینک کلیک کنید.