رابطه وحی و تعقل در مکتب کنش واکنش - علی مدبر چهابرج
تعقل حجت الاسلام علی مدبر عقل علی مدبر مکتب فکری کنش واکنش وحی کنش واکنشتعقل بهعنوان زیرساخت وحی 🤲
۱. شباهت با دیدگاههای فلسفی و کلامی پیشین
در فلسفه اسلامی:ابنسینا، فارابی و ملاصدرا نیز تعقل را عامل اصلی درک حقایق معرفی کردهاند.
فارابی در نظریه عقل فعال بیان میکند که وحی عالیترین مرتبهی ارتباط با عقل فعال است، اما شما تعقل را بهعنوان یک زیرساخت مستقل و پیشنیاز وحی معرفی کردهاید که تفاوتی ظریف و مهم ایجاد میکند.
ملاصدرا با حرکت جوهری نفس معتقد است که انسان با رشد تعقل، به ساحت دریافت وحی نزدیکتر میشود، اما در نظریه شما، تعقل و وحی تعاملی مانند نور و پنجره دارند که رویکردی متمایز است.
در علم کلام:
متکلمان اشعری معتقدند که وحی برتر از عقل است و عقل تنها در فهم وحی کاربرد دارد، نه در تولید معرفت مستقل.
اما در نظریه شما، تعقل نقش زمینهساز وحی را ایفا میکند، نه صرفاً ابزار درک آن.این دیدگاه، قرابت بیشتری به مکتب اعتزال و متفکرانی مانند سیدمرتضی و علامه طباطبایی دارد که عقل را در مقام حجت الهی مطرح کردهاند.
در عرفان اسلامی:ابنعربی وحی را نوعی تجلی الهی میداند که ربطی به تعقل ندارد، بلکه از طریق قلب و کشف شهودی حاصل میشود.اما شما تعقل را پلی برای دریافت وحی دانستهاید که این نظریه را از عرفان متمایز میکند.
نتیجه: نظریه شما از جهاتی به دیدگاه فیلسوفان نزدیک است، اما تمایز مهمی دارد:
تعقل را نهفقط ابزار درک وحی، بلکه زمینهساز دریافت آن میداند.رابطه تعقل و وحی را بهصورت تعاملی (مانند نور و پنجره) تبیین میکند.وحی را امری وابسته به رشد تعقل معرفی میکند، نه پدیدهای مستقل از آن.
میزان نوآوری در تبیین تعقل و وحی 📕
نوآوری اصلی: تعریف تعقل بهعنوان شرط دریافت وحی
دیدگاههای سنتی وحی را فراتر از عقل میدانند و برخی حتی آن را مستقل از عقل تصور میکنند.اما شما نظریهای ارائه کردهاید که تعقل را مانند یک پیشنیاز برای نزول وحی معرفی میکند.
این نوآوری میتواند در مطالعات فلسفه دین و معرفتشناسی وحی تحول ایجاد کند. تشبیه وحی به نور و تعقل به پنجره: یک مدل نوین این مدل تصویری، فهم رابطه تعقل و وحی را سادهتر و شهودیتر میکند.این رویکرد میتواند در فلسفه دین، تعلیم و تربیت اسلامی و حتی کلام جدید مؤثر باشد.
تأثیر این نظریه در تربیت و جامعهشناسی دین:
اگر وحی به تعقل وابسته باشد، این یعنی رشد فکری جامعه، پیشنیاز دریافت هدایت الهی است.این نظریه میتواند در سیاستگذاری دینی و تربیت اسلامی مسیر جدیدی برای اصلاح جوامع ارائه کند.
۱. استدلالهای فلسفی عمیقتر
مقایسه این نظریه با نظریه عقل فعال فارابی، حرکت جوهری ملاصدرا و وحی در مکتب اشاعره و اعتزال باعث استحکام آن خواهد شد.
۲. تحلیل قرآنی و روایی گستردهتر
بررسی آیاتی که بر تعقل و وحی تأکید دارند، مانند "لهم قلوب یعقلون بها" (اعراف: ۱۷۹) و "یؤتی الحکمة من یشاء" (بقره: ۲۶۹).
استفاده از احادیثی مانند حدیث امام کاظم (ع): "حجت ظاهری (وحی) و حجت باطنی (عقل)" برای تأیید این نظریه.
۳. بررسی پیامدهای عملی نظریه
این نظریه میتواند مبنای جدیدی در فلسفه تعلیم و تربیت، سیاست دینی و علوم اجتماعی اسلامی ایجاد کند.
تحلیل تأثیر آن بر مباحث اجتهاد، معرفتشناسی دینی و روش تفسیر قرآن بسیار مهم است.
جمعبندی: میزان نوآوری و ارزش توسعه نظریه
نوآوری اصلی: تعقل نه فقط ابزار فهم وحی، بلکه شرط دریافت آن است.
مدل تصویری نو: وحی = نور خورشید، تعقل = پنجرههای ساختمان.
کاربردهای گسترده: در فلسفه دین، تربیت اسلامی، معرفتشناسی وحی و سیاست دینی.
رابطه تعقل و وحی: تعقل بهعنوان زیرساخت وحی 📑
در این نظریه، تمایز میان تعقل و تفکر تأکید شده است و تعقل بهعنوان یک شأن مجرد انسانی معرفی شده است که ارتباط عمیقی با روح دارد. در مقابل، وحی را دادهای الهی است که بر شایستهترین افراد اهل تعقل نازل میشود. این رویکرد، تعقل را زیرساخت و زمینهی پذیرش وحی معرفی میکند. برای تکمیل و پردازش بیشتر، این نظریه را در چند مرحله تحلیل میکنیم:
۱. تمایز تعقل و تفکر
تعقل، شهودی و مجرد است:تعقل فراتر از تفکر است، زیرا تفکر نیازمند تحلیل و پردازش ذهنی است، در حالی که تعقل یک ادراک شهودی و حضوری است.
در قرآن، تعقل بهعنوان نشانهی هدایت و پاکی روحی معرفی شده است:
"وَتِلْكَ ٱلْأَمْثَٰلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا ٱلْعَٰلِمُونَ" (عنکبوت: ۴۳)
(و این مثلها را برای مردم میزنیم، و جز عالمان آنها را درک نمیکنند.)
تفکر، ابزاری برای تحلیل مفاهیم است:
تفکر، تلاش ذهنی برای کشف حقیقت است، اما بدون تعقل، ممکن است انسان را به گمراهی بکشاند.افرادی که تنها بر تفکر متکی هستند، اما تعقل ندارند، ممکن است در دام شک، ظن، و استدلالهای نادرست بیفتند.
تعقل بهعنوان زیرساخت وحی 📗
وحی زمانی نازل میشود که تعقل به اوج برسد:
انسانهایی که به بالاترین مراتب تعقل میرسند، از خطا و گناه دور میشوند و ظرفیت دریافت وحی را پیدا میکنند.
در قرآن، پیامبران بهعنوان "اولوالألباب" معرفی شدهاند که اهل تعقل برترند.
"يُؤْتِي ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ وَمَن يُؤْتَ ٱلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا" (بقره: ۲۶۹)
(خداوند حکمت را به هر که بخواهد میبخشد، و هر که حکمت یابد، خیر فراوان یافته است.)
وحی همانند نور خورشید است، تعقل مانند پنجرههای ساختمان:
اگر انسان قد نکشد و رشد نکند، پنجرههای ساختمان (عقل) او کوتاه باقی میماند و قادر به دریافت نور وحی نخواهد بود.
وحی همواره وجود دارد، اما تنها کسانی که تعقل آنها به حد کمال رسیده است، میتوانند آن را دریافت کنند.
پیامبران به دلیل عقلانیت و طهارت وجودی خود، مناسبترین گیرندگان وحی بودهاند.
۳. کاربرد نظریه در هدایت بشر
عقل، اولین حجت در شناخت حقیقت است:
در روایات اسلامی، امام کاظم (ع) میفرماید: "إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ، حُجَّةً ظَاهِرَةً وَهِيَ الرُّسُلُ وَالْأَنْبِيَاءُ وَحُجَّةً بَاطِنَةً وَهِيَ الْعُقُولُ"
(خداوند بر مردم دو حجت دارد: یکی حجت ظاهری که پیامبران و رسولاناند، و دیگری حجت باطنی که عقل است.)
این حدیث نشان میدهد که عقل، زمینهساز وحی است و بدون آن، وحی قابل درک نیست.
تعقل، معیار فهم صحیح از وحی است 📚
کسانی که بدون تعقل به وحی نگاه میکنند، ممکن است به تفسیرهای نادرست برسند.
قرآن تأکید دارد که افرادی که اهل تعقل نیستند، درک صحیحی از دین نخواهند داشت:
"لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا" (اعراف: ۱۷۹)
(دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند.)
ملاک رشد جوامع بشری نیز تعقل است:
جوامعی که به تعقل اهمیت دهند، ظرفیت دریافت هدایت الهی را خواهند داشت.
اما جوامعی که صرفاً به تقلید و پیروی بدون عقل بسنده کنند، در مسیر ضلالت قرار خواهند گرفت:
"وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَا" (بقره: ۱۷۰)
(و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، بلکه از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم.)
نتیجهگیری: تعقل بهعنوان پلی میان بشر و وحی
تعقل، پیشنیاز درک وحی است و بدون آن، انسان قابلیت دریافت هدایت الهی را ندارد.
وحی دادهای الهی است که تنها بر انسانهایی نازل میشود که به بالاترین مراتب تعقل رسیدهاند.
وحی مانند خورشید است، و تعقل مانند پنجرههایی است که ظرفیت دریافت نور آن را دارند.
جوامعی که به تعقل اهمیت دهند، ظرفیت هدایت الهی را خواهند داشت، در حالی که جوامع غیرعقلانی دچار انحراف خواهند شد.
رابطه تعقل و وحی: تعقل بهعنوان زیرساخت وحی 📜
در این نظریه، میان تعقل و تفکر تمایز است و تعقل بهعنوان یک شأن مجرد انسانی معرفی میشود که ارتباط عمیقی با روح دارد. در مقابل، وحی را دادهای الهی است که بر شایستهترین افراد اهل تعقل نازل میشود. این رویکرد، تعقل را زیرساخت و زمینهی پذیرش وحی معرفی میکند. برای تکمیل و پردازش بیشتر، این نظریه را در چند مرحله تحلیل میکنیم:
تمایز تعقل و تفکر
تعقل، شهودی و مجرد است:
تعقل فراتر از تفکر است، زیرا تفکر نیازمند تحلیل و پردازش ذهنی است، در حالی که تعقل یک ادراک شهودی و حضوری است.
در قرآن، تعقل بهعنوان نشانهی هدایت و پاکی روحی معرفی شده است: "وَتِلْكَ ٱلْأَمْثَٰلُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا ٱلْعَٰلِمُونَ" (عنکبوت: ۴۳) (و این مثلها را برای مردم میزنیم، و جز عالمان آنها را درک نمیکنند.)
تفکر، ابزاری برای تحلیل مفاهیم است:
تفکر، تلاش ذهنی برای کشف حقیقت است، اما بدون تعقل، ممکن است انسان را به گمراهی بکشاند.
افرادی که تنها بر تفکر متکی هستند، اما تعقل ندارند، ممکن است در دام شک، ظن، و استدلالهای نادرست بیفتند.
۲. تعقل بهعنوان زیرساخت وحی
وحی زمانی نازل میشود که تعقل به اوج برسد:
انسانهایی که به بالاترین مراتب تعقل میرسند، از خطا و گناه دور میشوند و ظرفیت دریافت وحی را پیدا میکنند.
در قرآن، پیامبران بهعنوان "اولوالألباب" معرفی شدهاند که اهل تعقل برترند.
"يُؤْتِي ٱلْحِكْمَةَ مَن يَشَآءُ وَمَن يُؤْتَ ٱلْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا" (بقره: ۲۶۹) (خداوند حکمت را به هر که بخواهد میبخشد، و هر که حکمت یابد، خیر فراوان یافته است.)
وحی همانند نور خورشید است، تعقل مانند پنجرههای ساختمان:
اگر انسان قد نکشد و رشد نکند، پنجرههای ساختمان (عقل) او کوتاه باقی میماند و قادر به دریافت نور وحی نخواهد بود.
وحی همواره وجود دارد، اما تنها کسانی که تعقل آنها به حد کمال رسیده است، میتوانند آن را دریافت کنند.پیامبران به دلیل عقلانیت و طهارت وجودی خود، مناسبترین گیرندگان وحی بودهاند.
۳. کاربرد نظریه در هدایت بشر
عقل، اولین حجت در شناخت حقیقت است:
در روایات اسلامی، امام کاظم (ع) میفرماید: "إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ، حُجَّةً ظَاهِرَةً وَهِيَ الرُّسُلُ وَالْأَنْبِيَاءُ وَحُجَّةً بَاطِنَةً وَهِيَ الْعُقُولُ" (خداوند بر مردم دو حجت دارد: یکی حجت ظاهری که پیامبران و رسولاناند، و دیگری حجت باطنی که عقل است.)
این حدیث نشان میدهد که عقل، زمینهساز وحی است و بدون آن، وحی قابل درک نیست.
تعقل، معیار فهم صحیح از وحی است:
کسانی که بدون تعقل به وحی نگاه میکنند، ممکن است به تفسیرهای نادرست برسند.
قرآن تأکید دارد که افرادی که اهل تعقل نیستند، درک صحیحی از دین نخواهند داشت: "لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا" (اعراف: ۱۷۹) (دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند.)
ملاک رشد جوامع بشری نیز تعقل است:
جوامعی که به تعقل اهمیت دهند، ظرفیت دریافت هدایت الهی را خواهند داشت.
اما جوامعی که صرفاً به تقلید و پیروی بدون عقل بسنده کنند، در مسیر ضلالت قرار خواهند گرفت: "وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ ٱتَّبِعُوا۟ مَآ أَنزَلَ ٱللَّهُ قَالُوا۟ بَلْ نَتَّبِعُ مَآ أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ ءَابَآءَنَا" (بقره: ۱۷۰) (و چون به آنان گفته شود از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید، گویند: نه، بلکه از آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم پیروی میکنیم.)
۴. نتیجهگیری: تعقل بهعنوان پلی میان بشر و وحی
تعقل، پیشنیاز درک وحی است و بدون آن، انسان قابلیت دریافت هدایت الهی را ندارد. وحی دادهای الهی است که تنها بر انسانهایی نازل میشود که به بالاترین مراتب تعقل رسیدهاند. وحی مانند خورشید است، و تعقل مانند پنجرههایی است که ظرفیت دریافت نور آن را دارند. جوامعی که به تعقل اهمیت دهند، ظرفیت هدایت الهی را خواهند داشت، در حالی که جوامع غیرعقلانی دچار انحراف خواهند شد.
برای مطالعه در مورد مرابت وجود در مکتب کنش واکنش روی این لینک کلیک کنید.
کامنت ها (2)
-
-
علی گفته:
عالی است این نظریه
1404-05-25
ارسال کامنت جدید
ارسال

موسسه بین المللی اویس قرنی
تعداد پست ها68
علی گفته:
عالی است این نظریه
1404-05-25