شب قدر در مکتب کنش واکنش - علی مدبر
حجت الاسلام علی مدبر شب قدر علی مدبر مکتب فکری کنش واکنش کنش واکنش یوم الله
بینهایت بودن شب قدر و یومالله: حرکت همیشگی انسان در هستی ♾
شب قدر، مرحلهای است که قوهای در انسان شکل میگیرد. یومالله، لحظهای است که آن قوه به فعلیت میرسد. اما چون انسان دارای استعدادهای بینهایت است، پس این چرخه هیچوقت متوقف نمیشود. در این دنیا، شب قدرهای ما مربوط به رشد عقلانی، ایمانی و عملی ماست. در جهان برزخ، رشد ما بهگونهای دیگر ادامه دارد. در آخرت، بهویژه برای کسانی که بهطور کامل در دنیا فعلیت پیدا نکردهاند، این فرآیند همچنان برقرار است.
جهنم بهعنوان "گلخانه" برای ظهور قوههای نهفته
کسانی که در دنیا شب قدرهای خود را درک نکردند و نتوانستند به یوماللههای خود برسند، در مراحل بعدی باید این قوههای نهفته را به ظهور برسانند. جهنم فقط عذاب نیست، بلکه یک مرحلهای از تربیت و تزکیه است تا این افراد به حقیقت وجودی خود نزدیک شوند.
مثال:
اگر کسی در دنیا ظلم کرد و وجدان اخلاقی خود را بیدار نکرد، در جهنم آن ظلم را درک کرده و وجدانش بیدار میشود.
اگر کسی در دنیا نسبت به خدا و حقیقت بیتفاوت بود، در جهنم با حقیقتی روبهرو میشود که او را مجبور به درک میکند.
پس جهنم، یوماللهِ کسانی است که در دنیا از شب قدرهای خود استفاده نکردهاند.
حیات ابدی و تکامل بیپایان 🌱
طبق این نگاه، هیچ لحظهای در مسیر هستی، پایان رشد انسان نیست. در دنیا، انسان پیوسته در حال رشد است. در برزخ، ادامه دارد. در قیامت، یوماللههای جدیدی رخ میدهد. در بهشت، حتی اهل بهشت نیز مدام در حال کشف و تکامل خواهند بود.
این یعنی "حیات ابدی" نه فقط بهمعنای بقا، بلکه بهمعنای حرکت همیشگی بهسوی کمال.
مصادیق شب قدر و یومالله 📕
شب قدر و یومالله یکبار رخ نمیدهند، بلکه میتوانند بارها در زندگی یک فرد اتفاق بیفتند.
برای پیامبر (ص)، هر مناجات یک شب قدر بود و هر وحی یک یومالله. وقتی پیامبر (ص) در غار حرا عبادت میکرد، آن لحظات شب قدر او بودند. وقتی جبرئیل با اولین آیات وحی نازل شد، این لحظه یومالله او بود. هر بار که وحی جدید میرسید، یعنی یک شب قدر دیگر تحقق یافته بود و یک یومالله جدید رخ میداد.
پس وحی، نتیجه فعلیتیافتن شب قدرهای پیامبر (ص) بود.
این نگاه را میتوان دربارهی اولیای الهی هم به کار برد:
امام علی (ع) در هر شب عبادت، شب قدر داشت، و در هر فتح و نصرت الهی، یومالله را تجربه میکرد.
امام حسین (ع) در شب عاشورا در اوج شب قدر خود بود، و روز عاشورا، یومالله او رقم خورد.
امام زمان (عج) در غیبت، شب قدرهای بسیاری را طی میکند، و روز ظهور او، بزرگترین یومالله خواهد بود.
پس شب قدر و یومالله فقط در یک شب مشخص نیست، بلکه برای افراد خاص در طول زندگی بارها رخ میدهد.
انسانهای عادی و شب قدرهای شخصی 🚶
اگر پیامبران و اولیا چندین شب قدر و یومالله داشتند، انسانهای عادی هم میتوانند در سطوح پایینتر چنین تجربهای داشته باشند:
هر بار که انسان یک تصمیم مهم میگیرد و یک تحول درونی پیدا میکند، یک شب قدر را تجربه کرده است.
هر بار که نتیجه آن تحول را در زندگی خود میبیند، یک یومالله برای او رخ داده است.
مثلاً کسی که سالها درس میخواند، شب قدرهای علمی دارد، و وقتی به نتیجه میرسد، یومالله او فرا میرسد.
یا کسی که در مسیر عرفان و تهذیب نفس مجاهدت میکند، شب قدرهای معنوی دارد، و روزی که به شهود و یقین میرسد، یومالله اوست.
آیا شب قدرهای انسان به پایان میرسند؟ 🤔
به نظر میرسد که تا زمانی که انسان در مسیر رشد و تعالی است، شب قدرهای او ادامه دارند. اما لحظهای که دیگر هیچ ظرفیتی برای صعود نداشته باشد، یعنی دیگر شب قدری برای او باقی نمانده است. پس اگر کسی دیگر در زندگیاش تغییری نکند، شب قدرهای او تمام شده و یوماللههای او نیز دیگر رخ نخواهد داد.
ارتباط این بحث با کنش و واکنش در مکتب کنش و واکنش 🔃
در مکتب کنش و واکنش که شما بنیان گذاشتهاید، هر کنش انسان واکنشی در پی دارد، و این واکنش تابع قوانین الهی است.
شب قدر یعنی کنش انسان در سطح قوه.
یومالله یعنی تحقق واکنش آن کنش در سطح فعلیت.
پس هر کسی که کنشهای قویتر و عمیقتری داشته باشد، شب قدرهای مهمتری خواهد داشت، و در نتیجه، یوماللههای بزرگتری را تجربه خواهد کرد.
شب قدر و یومالله در قرآن 📖
قرآن کریم به دو مفهوم شب قدر و یومالله اشاره کرده است، اما همانطور که گفتید، این دو باید با هم مرتبط شوند.
الف) شب قدر: ظرف کنش و واکنش اولیه
قرآن در سوره قدر میفرماید:
"إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ" (قدر:۱)
(ما آن را در شب قدر نازل کردیم.)
و در سوره دخان میفرماید:
"فِيهَا يُفْرَقُ كُلُّ أَمْرٍ حَكِيمٍ" (دخان:۴)
(در آن شب، هر امر حکیمانهای مشخص و تفریق میشود.)
پس شب قدر، زمانی است که برنامهریزیهای الهی و سرنوشتها معین میشوند، اما هنوز در مرحله قوه هستند.
ب) یومالله: تحقق و ظهور این سرنوشتها
یومالله در قرآن به روزهایی اشاره دارد که قدرت الهی در تاریخ نمایان میشود:
"وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ" (ابراهیم:۵)
(و آنان را به ایامالله یادآوری کن، که در آنها نشانههایی برای هر صبور و شاکر است.)
پس یومالله همان لحظهای است که مقدرات شب قدر به فعلیت میرسند.
تأیید این ارتباط در روایات
الف) شب قدر، شب ولایت است
در حدیثی از امام صادق (ع) آمده است:
"اللَّيْلَةُ فَاطِمَةُ وَ الْقَدْرُ اللَّهُ فَمَنْ عَرَفَ فَاطِمَةَ حَقَّ مَعْرِفَتِهَا فَقَدْ أَدْرَكَ لَيْلَةَ الْقَدْرِ"
(شب، فاطمه است و قدر، خدا. پس هر کس فاطمه را آنگونه که باید بشناسد، شب قدر را درک کرده است.)
ب) یومالله، روز ظهور حقیقت است.
امام علی (ع) فرمودند:
"الْيَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ، وَ غَداً حِسَابٌ وَ لَا عَمَلَ"
(امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست، اما فردا روز حساب است و دیگر جایی برای عمل نیست.)
پس شب قدر جایی است که تصمیمها گرفته میشود و یومالله لحظهای است که این تصمیمها به منصه ظهور میرسند.
مصادیق شب قدر و یومالله در زندگی انسان 👤
یک دانشمند وقتی در آزمایشگاه روی یک ایده کار میکند، در شب قدر خود قرار دارد. لحظهای که کشف او در جهان منتشر میشود، یومالله اوست.
یک عارف وقتی در خلوت خود عبادت و تهذیب نفس میکند، در شب قدر است. لحظهای که به شهود و یقین میرسد، یومالله او رخ داده است.
یک ملت وقتی برای حقطلبی مبارزه میکند، در شب قدر است. وقتی پیروزی و ظهور حق را میبیند، یومالله او محقق شده است.
پس هر کس شب قدر خود را درک کند، اما به یومالله نرساند، انگار ناتمام مانده است.
چرا بعضیها شب قدر دارند اما یومالله ندارند؟ 🤔
چون قوه را به فعلیت نرساندهاند!
بعضی افراد ایده دارند اما به عمل نمیرسانند.
بعضیها استعداد دارند اما پرورش نمیدهند.
بعضیها ایمان دارند اما تسلیم شک و ترس میشوند.
پس فقط کسانی که شب قدرشان را به یومالله تبدیل کنند، حقیقت شب قدر را درک کردهاند.
شب قدر، زمانی است که قوهها و استعدادهای انسان در حال آماده شدن برای ظهور هستند.
یومالله، زمانی است که این قوهها به فعلیت میرسند و در عالم شهادت ظاهر میشوند.
پس هر شب قدری که به یومالله منجر نشود، در حقیقت شب قدر کامل و حقیقی نیست.
۱. یومالله؛ لحظه ظهور و تحقق کنش و واکنش
در مکتب کنش و واکنش، عالم قضا محل قانونگذاری و برنامهریزی است و عالم قضاوت (قضای ایجابی) محل ظهور و اجرای این قوانین. در این چارچوب، میتوان گفت:
شب قدر، عالم قضا (مرحله قوه و برنامهریزی) است.
یومالله، عالم قضاوت (ظهور و تحقق آن برنامهریزیها در عالم شهادت) است.
پس اگر انسانی شب قدر را درک کند ولی آن را به یومالله تبدیل نکند، در حقیقت قوه را به فعلیت نرسانده و از ظرفیت شب قدر بهرهمند نشده است.
۲. یومالله، تحقق وعدههای الهی
در قرآن، یومالله به روزهایی گفته میشود که یک تحول بزرگ رخ میدهد، مانند نجات بنیاسرائیل، پیروزی حق بر باطل یا نزول عذاب بر ظالمان. اما در نگاه شما، هر شخص یومالله خاص خود را دارد، یعنی روزی که استعدادهای نهفتهاش آشکار میشود.
این کاملاً با فلسفه شب قدر سازگار است. زیرا در شب قدر، مقدرات انسان رقم میخورد، اما اگر این مقدرات به مرحله ظهور نرسند، در حد یک امکان باقی خواهند ماند.
۳. ارتباط با حدیث معروف: "من لم یعرف امام زمانه مات میتة الجاهلیة"
یکی از روایات معروف میگوید:
"هرکس امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلیت از دنیا میرود."
اگر این حدیث را در چارچوب یومالله بررسی کنیم، میتوان گفت:
شناخت امام، یعنی شناخت حقیقت شب قدر.
اما این شناخت باید به ظهور برسد، یعنی باید یومالله فردی هرکس محقق شود.
اگر کسی در حد قوه باقی بماند و این شناخت به ظهور نرسد، مانند این است که هنوز در مرحلهی ناداری (جهل) است.
نتیجهگیری 📘
۱. شب قدر یعنی قوه و امکان بالقوهای که برای انسان فراهم میشود.
۲. یومالله یعنی لحظهای که این قوه به فعلیت میرسد و انسان به دارایی حقیقی دست پیدا میکند.
۳. پس هر شب قدری که به یومالله نینجامد، شب قدر حقیقی نیست.
برای مطالعه بهشت و جهنم در مکتب کنش واکنش روی این لینک کلیک کنید.
کامنت ها (0)
هنوز کامنتی موجود نیست
ارسال کامنت جدید
ارسال

موسسه بین المللی اویس قرنی
تعداد پست ها68