سیر انفسی و سیر آفاقی در مکتب کنش واکنش
انسان حجت الاسلام علی مدبر سیر سیر آفاقی سیر انفسی علی مدبر فراکنش مکتب فکری کنش واکنش کنش فراکنش کنش واکنش196- سیر آفاقی و سیر انفسی در مکتب کنش واکنش 📗
.سیر آفاقی و سیر انفسی به زبان فلسفی و عرفانی انسان، در نگاه فلسفی و عرفانی، موجودی است دوبُعدی که هم به سوی جهان بیرون (آفاق) میل دارد و هم به سوی جهان درون (انفس). این دو سیر، دو وجه از سفر وجودی اوست که هر یک مقصدی متعالی را نشانه گرفتهاند.
سیر آفاقی: سفر در گستره هستی و سدرهالمنتهی
سیر آفاقی، سفری است که انسان در آن از خود فراتر میرود و به تأمل در آیات الهی در عالم کبیر (جهان بزرگ) میپردازد.
این سیر، در حقیقت، حرکت از کثرت پدیدهها به سوی وحدت مبدأ آنهاست.
در عرفان اسلامی، این سفر با سدرهالمنتهی پیوند خورده است—درختی متعالی در عالم ملکوت که مرز میان عالم ناسوت و لاهوت را نشان میدهد. سدرهالمنتهی، به تعبیر عرفا، نقطهای است که عقل بشری در آن به پایان خط خویش میرسد و از آنجا به بعد، تنها شهود و جذبه الهی انسان را به سوی مبدأ اعلی میکشاند.از منظر فلسفی، سیر آفاقی را میتوان نوعی معرفتشناسی متافیزیکی دانست که انسان در آن از طریق تأمل در موجودات و نظم هستی، به سوی فهم علل اولیه و غایی پیش میرود.
عرفا این سیر را با تجربه فنا در آفاق توصیف میکنند؛ یعنی محو شدن خودِ محدود انسان در عظمت بیکران خلقت، تا جایی که دیگر نه "من" باقی میماند و نه "دیگری"، بلکه تنها نور وجود مطلق هویدا میشود.سیر انفسی: سلوک درونی و غایه الآمال العارفیندر مقابل، سیر انفسی سفری است به عالم صغیر (جهان کوچک)، یعنی نفس انسان. این سیر، کندوکاوی است در اعماق وجود خویشتن، جایی که انسان با لایههای پنهان خود روبهرو میشود و از میان ظلمات هوی و هوس به سوی نور حقیقت درون حرکت میکند.
در عرفان، غایت این سفر غایه الآمال العارفین نامیده شده است—نقطهای که سالک به کمال معرفت نفس میرسد و درمییابد که "هر که خود را شناخت، پروردگارش را شناخت."از نگاه فلسفی، سیر انفسی نوعی خودکاوی وجودی است که انسان را به فهم جوهر ذاتش هدایت میکند. عرفا این مسیر را با فنا در انفس و سپس بقا بالله توصیف میکنند؛ یعنی محو شدن خود کاذب و رسیدن به خود حقیقی که جز جلوهای از وجود حق نیست. در این سیر، انسان از تعلقات نفسانی آزاد میشود و به وحدت با مبدأ هستی میرسد، جایی که دیگر تمایزی میان عاشق و معشوق باقی نمیماند.رابطه میان این دو سیردر نگاه عرفانی، سیر آفاقی و انفسی دو روی یک سکهاند.
عارف حقیقی کسی است که این دو را به هم پیوند میدهد:
با تأمل در آفاق، به عظمت حق پی میبرد و با سلوک در انفس، آن عظمت را در خویشتن متجلی میبیند. سدرهالمنتهی و غایه الآمال العارفین، در نهایت، دو نام برای یک حقیقتاند—حقیقتی که در آن انسان به وحدت وجود نائل میشود.
نگاه علمیـتحلیلی به سیر آفاقی و انفسی اگر بخواهیم این مفاهیم را به زبان علمیـتحلیلی بازنویسی کنیم، میتوانیم آنها را بهعنوان دو شیوه شناخت و تعامل انسان با جهان و خویشتن بررسی کنیم:سیر آفاقی میتواند معادل شناخت عینی و تجربی جهان خارج باشد. در این رویکرد، انسان از ابزارهایی مثل علم طبیعی، نجوم، و فیزیک استفاده میکند تا قوانین حاکم بر هستی را بشناسد.
سدرهالمنتهی در اینجا میتواند بهصورت استعاری به مرزهای نهایی شناخت علمی اشاره کند—جایی که پرسشهای متافیزیکی آغاز میشوند و علم تجربی به تنهایی پاسخگو نیست.سیر انفسی را میتوان با روانشناسی عمقی و خودشناسی تحلیلی مقایسه کرد.
این سیر، کاوش در ذهن، ناخودآگاه، و ساختارهای روانی انسان است که از طریق تأمل، مدیتیشن، یا حتی رواندرمانی انجام میشود. غایه الآمال العارفین در این چارچوب، شاید به خودشکوفایی یا رسیدن به بالاترین سطح آگاهی و انسجام درونی تعبیر شود.
از منظر علوم شناختی، این دو سیر مکمل یکدیگرند: سیر آفاقی به ما کمک میکند تا جایگاه خود را در کیهان بفهمیم، و سیر انفسی ما را به درک بهتر هویت و آگاهیمان هدایت میکند.جمعبندیبه زبان فلسفی و عرفانی، سیر آفاقی و انفسی دو بال پرواز انسان به سوی حقیقتاند: یکی او را به آسمان بیکران هستی میبرد و دیگری به ژرفای وجودش. سدرهالمنتهی و غایه الآمال العارفین، هر دو، نشانههایی از مقصد نهایی این سفرند—جایی که انسان در آینه خلقت و نفس خویش، جز جمال حق نمیبیند.
و به زبان علمیـتحلیلی، این دو سیر راههایی برای شناخت جهان و خودمان هستند که هر یک به نوبه خود، ما را به فهم عمیقتری از واقعیت میرسانند.
برای مطالعه در مورد رابطه علم الهی و سنن الهی روی این لینک کلیک کنید.
کامنت ها (0)
هنوز کامنتی موجود نیست
ارسال کامنت جدید
ارسال

موسسه بین المللی اویس قرنی
تعداد پست ها68